تلفن کتاب های خوب:

دسته بندی ها

    بچه‌ای که نمی‌خواست آدم باشد 85

    نام ناشر :
    نویسنده :

    مشخصات محصول :

    زبان کتابفارسی
    قطعرقعی
    تعداد صفحات100
    سال نشر1403
    0 (از 0 رای)
    وضعیت کالا: موجود در انبار
    قیمت کالا:
    85,000تومان
    افزودن به سبد خرید
    توضیحات

    « بچه ای که نمی خواست آدم باشد» کتابی کودکانه است که داستان بچه شتری خوشمزه و شیرین بیان را از زبان خودش می گوید؛ بچه شتر قصۀ ما عاشق ماجراجویی و سفر است. آدی پسر کوچولوی قصه، صاحب شتر است. هم شتر و هم آدی هر دو بازی گوش و سر به هوا هستند. بچه یعنی شتر کوچولوی این قصه داستان زندگی خودش را با خاطرۀ جا ماندن دُمش لای در شروع می کند. او در این خاطره همۀ افراد کتاب را معرفی می کند، یعنی آی دی ، پدر و مادر آی دی، پدر و مادر خودش و خودش را که یک بچه شتر خاطره جمع کن است.

    در این کتاب بچه یعنی شتر کوچولو، کودکان را  با آقایی مهربان آشنا می کند که از نظر او بهترین و مهربان ترین مرد دنیاست. اولین بار این مرد مهربان وقتی به داد او رسیده بود که عده ای می خواستند او و آی دی را کتک بزنند و مرد مهربان گفته بود : ” نه… حیوان زبان بسته را  نزنید، چه کارش دارید؟”

    بچه شتر در دیگر خاطراتش چند بار دیگر هم از آن مرد مهربان حرف می زند. مثل این که بچه شتر عاشق آن مرد مهربان شده است چون یک بار به خاطر دیدن او از مسابقه شتر سواری درست وقتی که داشت به خط پایانی مسابقه به عنوان اولین شتر نزدیک می شد انصراف داده بود. او دلش می خواهد یک شتر بفهم باشد و خیلی دلش نمی خواهد آدم باشد.

    این کتاب که درون مایه دینی دارد به بازخوانی واقعه غدیر می پردازد و آی دی و بچه شتر را  در یک سفر زیبا و خاطره انگیز به غدیر می کشاند و بچه شتر، مرد مهربان را آن جا دست در دست پیامبر(ص) می بیند.

    «زهرا موسوی» نویسنده کتاب سعی کرده است با نگارشی کودکانه داستان را با جهان کودک نزدیک کرده و قصه را برای گروه سنی مورد نظرش جذاب کند. از آنجایی که قصه گوی کتاب یک شتر است خواننده بزرگسال هم دوست دارد داستان بچه شتر خاطره جمع کن را تا آخر دنبال کند.

    «… بعد از آن روز که برای کمک به دختر بچه جیغ کشیدم، دیگر مرد مهربان را ندیدم. کاش می شد برگشت می کردیم تان من به مرد مهربان، راستِ راستِ راستش را بگویم. راستکی که من شانس ندارترین  شتری هستم که توی دنیا وجود دارد. دوست دارمِ دلم این نیست که مرد مهربان فکر کند من یک شترِ دیگران را اذیت کنِ لج درآر هستم. این بَدبَدترین خاطره ی عمر من است.»